خیار رؤیت و تخلف از وصف از انواع خیارات مذکور در قانون مدنی می باشد. در ماده ی 410 قانون مدنی می خوانیم :« هر گاه کسی مالی را ندیده و آن را فقط وصف به خرد ، بعد از دیدن اگر دارای اوصافی که ذکر شده نباشد ، مختار می شود که بیع را وسخ کند یا به همان نحو که هست قبول نماید».
شرایط خیار رویت
- خریدار نباید مورد معامله را دیده باشد ، چون اگر دیده باشد و تردیدی در اوصاف مورد نظر احصاص کند می تواند آنها را در عقد شرط کند .
- باید آن جنس را به وصف بخرد . آوردن اوصاف مبیع برای رفع ابهام از آن ضروری است و در این باره ماده ی 342 قانون مدنی بیان می کند : مقدار و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد . معلوم شدن کالای قایب با ذکر اوصاف آن میسر است .
- اوصاف ذکر شده بعد از دیدن کالا نباید در آن وجود داشته باشد .
- مورد معامله باید عین معین یا کلی در معین باشد ؛ باید توجه داشت که نصبت به مال کلی ، خیار رویت به وجود نمی آید .
معامله به اعتماد رویت سابق
ماده 413 قانون مدنی : « هرگاه یکی از متبایعین مالی را سابقاً دیده و به اعتماد رویت سابق معامله کند و بعد از رویت معلوم شود که مال مزبور اوصاف سابقه را ندارد اختیار فسخ خواهد داشت ». در متن قانون ، برای فروشنده نیز خیار فسخ پیش بینی شده است و این خیار منحصر به خریدار نیست. بنابراین اگر فروشنده با اعتماد به رؤیت سابق خویش ، اقدام به فروش مال خود کند ، می تواند بر مبنای خیار رویت و تخلف وصف ، معامله را فسخ کند.
خیار رویت و تخلف وصف منحصر به بیع است؟؟؟
مفاد تمام مواد مربوط به خیار رویت ناظر به فروش است و چون بیع شایع ترین قراردادها است ، محل غالب معاملات به وصف و ایجاد خیار رویت است ؛ چندانکه برخی نویسندگان آن را مخصوص بیع دانسته اند ؛ اما باید توجه داشت این خیار در تمام قراردادها راه دارد. برای مثال ، اگر شخصی وسیله ای را به وصف اجاره کند و پس از مشاهده آن را مطابق با آن اوصاف نیابد ، خیار فسخ دارد.
همچنین نباید چنین پنداشت که خیار رویت ویژه قراردادی است که طرف معامله در اثر مشاهده به واقع می رسد. در خرید و فروش دستگاه پخش صدا ، اوصاف اساسی از راه گوش تمیز داده می شود. به بیان دیگر ، آنچه اهمیت دارد ، آگاه شدن است ؛ حال چه از راه مشاهده با چشم و چه از راه شنیدن با گوش و یا حتی لمس کردن.
با وکلا و متخصصین قرارداد در ارتباط باشید >>>>>>>>>>>>> سودا اندیشان ستاره
تفاوت خیار رویت و خیار تخلف از شرط
هر فرضی که معامل به اعتبار رویت سابق قرارداد منعقد می نماید و پس از مشاهده در می یابد که موضوع معامله وصف مورد نظر را ندارد ، بحث خیار رویت و تخلف وصف به میان می آید. اما خیار شرط باید در دامنه تراضی قرار گیرد و دو طرف به آن ملتزم شوند.
خیار رویت و تفاوت با خیار عیب
مهمترین تفاوت و اثر خیار رویت با خیار عیب ، در گرفتن ارش است.
اگر طرف معامله ، مورد معامله را فاقد اوصاف ذکر شده بیابد ، برای رفع ضرر از خود ، خیار فسخ دارد ولی نمی تواند از بابت این کمبود ارش دریافت دارد. اما در خیار عیب ، زیان دیده دو اختیار دارد و می تواند یا عقد را فسخ کند یا آن را نگاه دارد و ارش بگیرد. باید دانست که نبود تمام اوصاف مورد معامله ، در نگاه عرف عیب محسوب نمی شود و گاه وصفی است که باعث برانگیخته شدن رغبت طرف معامله می گردد و نبودن آن عیب به شمار نمی رود. البته این تصور هم صحیح است ، که ممکن است در یک عقد ، هم خیار رویت باشد و هم خیار عیب.
وصفی که باعث خیار می شود؟؟؟
وصفی که فقدان آن باعث ایجاد خیار می شود ، بید در زمره اوصاف فرعی یا عرضی باشد ؛ اوصافی که در ایجاد رغبت و برانگیختن طرف به معامله کردن مؤثر است ، ولی به ماهیت موضوع ارتباط ندارد و موجب دوگانگی عرفی میان آنچه موضوع قصد قرار گرفته است نمی شود.
باید توجه داشت ، هرگاه وصفی که خریدار یا فروشنده درباره آن به اشتباه افتاده است ، وصف اساسی یا جوهری یا ذاتی باشد ، مغایرت این وصف با واقعیت ، بطلان عقد را سبب می شود.
به طور مثال ، اگر قالیچه ای با وصف بافت کاشان و 60 رج مورد معامله قرار گیرد و بعد از معامله مشخص شود که بافت کرمان است و 50 رج ، باعث ایجاد خیار رویت و تخلف وصف می گردد. اما اگر تابلویی با وصف جنسی از طلا فروخته شود و سپس کاشف به عمل بیاید که از جنس آلومینیوم بوده است ، بی گمان معامله از پایه و اساس باطل است.
بدانید و آگاه باشید : خیارات مختص بیع و احکام آنها
مورد معامله باید عین معین باشد
در بیع کلی خیار رویت نیست و بایع باید جنسی بدهد که مطابق با اوصاف مقرره بین طرفین باشد. بنابراین اگر شخصی یک خودروی صفر کیلومتر از کارخانه خریداری نماید و بعد از تحویل متوجه بشود که اوصاف ذکر شده در قرارداد را ندارد ، می تواند خودرو را تحویل داده و الزام کارخانه را به دادن خودروی موصوف بخواهد.
تفاوت در این است که ، در عین معین ، موضوع تراضی تنها کالای خاص و قابل اشاره است. پس اگر آن کالا فاقد وصف معهود باشد ، دیگر نمی توان با تبدیل و جانشین کردن کالای دیگر نقص را جبران کرد. در نتیجه ، خریدار یا باید قرارداد را فسخ کند یا آن را چنانکه واقع شده است بپذیرد.
اما در عین کلی ، قرارداد مقید و وابسته به کالای معین نیست ؛ میدانی بزرگ تر دارد و می تواند همه مصداق های کلی را فرا بگیرد.