خیار در عقد جایز کاربردی ندارد ؛ چون طرفین عقد جایز به تنهایی و بدون داشتن اختیار ویژه قانونی یا قراردادی، می توانند آن را به هم بزنند. برعکس، بر هم زدن عقد لازم نیازمند اینست تا سببی قانونی یا قراردای به یکی از طرفین اختیار فسخ قرارداد را داده باشد.
به اختیار یک فرد در از میان بردن عقد لازم، خیار می گویند.
خیار فسخ و رجوع
در برابر اصطلاح خیار، گاه واژه «رجوع» قرار می گیرد؛ چنانکه می گویند واهب از هبه رجوع کرد یا شوهر از طلاق رجوع کرد. خیار و رجوع کمی شبیه هم هستند؛ هر دو ناظر بر آینده، هر دو ایقاع و هر دو برای بر هم زدن یک عمل حقوقی به کار می روند. با این وجود این دو عمل مترادف نیستند و هر کدام در محل خاص خود مورد استفاده قرار می گیرند. همانطور که نمی توان از رجوع از بیع و اجاره سخن گفت، نمی توان گفت که هبه یا وصیت قابل فسخ است.
- قلمرو استعمال واژه فسخ گسترده تر از رجوع می باشد و شاید در برخی مواقع بتوان به جای رجوع از فسخ استفاده کرد.
- اختیار رجوع قائم به شخص است. در هبه تنها واهب می تواند از بخشش رجوع کند و بخشیده را باز ستاند. متهب نیز باید زنده باشد و مرگ هر یک از آن دو باعث سقوط اختیار رجوع می شود. در وصیت نیز تنها موصی می تواند رجوع کند. رجوع نه قابل انتقال و نه قابل اسقاط است و نه به میراث می رسد. اما خیار فسخ، جز در مواردی استثنائی، حقی است مالی و قابل وراثت و امکان انتقال یافتن به دیگران را نیز دارد.
- در امکان اسقاط خیار فسخ نیز تردیدی نیست. ماده 448 قانون مدنی نیز مؤید همین مطلب است: « سقوط تمام یا بعضی از خیارات را می توان در ضمن عقد شرط نمود ». اما اسقاط حق رجوع در همه مصداق های خود به شدت مورد تردید است و باقی ماندن آن قوی تر به نظر می رسد.
ماهیت خیار
خیار حقی است که به دو طرف عقد یا یکی از آنها و گاه به شخص ثالث اختیار فسخ عقد را می دهد. اجرای این حق عمل حقوقی است که با یک اراده انجام می شود؛ نیاز به قصد انشاء دارد و در زمره ایقاعات است.
اصل در قراردادها، لزوم قرارداد است و امکان فسخ عقد امری استثنائی و خلاف قاعده است که باید احراز شود. برای همین، در هر جا که تردیدی بین لزوم و جواز قرارداد وجود داشت، اصل لزوم آن است. همچنین در هر موردی وجود خیار مورد تردید قرار گرفت، اصل عدم وجود خیار است.
مهلت اجرای خیار
هدف از برقراری اکثر خیارات، دفع ضرر یا جبران آن است. اما اگر اجرای حق به درازا کشد و مدت قرارداد را در حال تزلزل نگاهدارد، خود باعث ایجاد ضرر می شود.اجرای عدالت ایجاب می کند که در برابر اعطای حق خیار، از صاحب آن خواسته شود که دیگری را در حال تعلیق نگذارد و از حق به عنوان سپر دفاع استفاده کند نه حربه ضرر.
خیار تدلیس، خیار غبن، خیار عیب، خیار رؤیت و تخلف وصف، خیار فسخ نکاح در قانون مدنی فوری دانسته شده اند؛ البته این قید فوریت قابل اندازه گیری خاصی نیست و عرف باید تمیز دهد که به فوریت اعمال شده یا از حالت فوری خود خارج شده.
برخی از خیارات مهلت اجرای معین دارند و باید در یک بازه زمانی مشخص اعمال گردند. مهلت اجرای خیار مجلس تا پایان مجلس عقد است و پس از جدا شدن خریدار و فروشنده از بین می رود. خیار حیوان نیز تا سه روز از حین عقد قابلیت اعمال دارد. خیار شرط نیز مدت معینی را دارد که به توافق طرفین رسیده است.
با سودا اندیشان ستاره ، نگران مسائل حقوقی نباشید...
وجود خیار مانع انتقال است؟؟؟
وجود خیار فسخ در عقد تملیکی باعث می شود که انتقال از استواری و ثباتی که لازمه مالکیت است بهره مند نباشد و صاحب خیار بتواند ملکیت متزلزل را دوباره به خود بازگرداند. اما قانون مدنی به تبعیت از نظریه مشهور فقیهان این نظر را تایید کرده است که تا زمانی که امکان بر هم زدن عقد ، واقعیت خارجی پیدا نکرده و اجرا نشده است در آثار آن و از جمله انتقال مالکیت اثر ندارد. فسخ ناظر به آینده است و از اعتبار آنچه به همراه عقد رخ داده است نمی کاهد.
خریدار ملکی که برای فروشنده اختیار فسخ وجود دارد، مالک است و می تواند هر تصرفی را که بخواهد در آن بکند.
در معامله زمین، خیار فسخ به زن نیز به ارث می رسد؟؟؟
می دانیم که در حقوق ما زوجه از زمین ارث نمی برد و بنابراین اگر زمینی بر ترکه افزوده یا از آن کاسته شود، به میراث او چیزی اضافه نمی گردد.
اما چنانکه از ظاهر ماده 445 قانون مدنی برمی آید، خیار فسخ قطع نظر از وارثان مال موضوع قرارداد، به همه وراث می رسد و خود حق مالی اصیل است نه وسیله. اعمال حق سبب می شود که تعهدها به جای خود بازگردند، آنچه از ترکه رفته است دوباره به این مجموعه بپیوندد و طبق قواعد ارث به وارثان برسد.
اسقاط خیار
به موجب ماده 448 قانون مدنی: « سقوط تمام یا بعضی از خیارات را می توان در ضمن عقد شرط نمود ».
عبارت « کافه خیارات ساقط است » ، را در اکثر قراردادها می توان دید که البته شامل خیار غبن افحش و خیار تدلیس و همچنین خیار تعذر تسلیم نمی گردد.
اسقاط خیار می تواند به صورت ضمنی هم باشد. به این صورت که ، شخص خریدار بعد از تحویل مبیع و با وجود خیار ، جنس خریداری شده را به شخص دیگری منتقل کند.